اشعار برادر شهید ((علیرضا صادقانی)) بمناسبت هفته دفاع مقدس
داشت از روی میز بر می داشت نیمه شب دفتر رهایت را
“لا” ی سجاده ات تکان می داد غزل سرخ ربنایت را
می سرودی میان طوفانها، آتنا ماه، آتنا خورشید
آمدی از ادامه های خودت داشت می جست ردّ پایت را
مثل پروانه های دیوانه گشت هرجای خانه دنبالت
قاب عکست کنار پنجره ها کرده خالی چقدر جایت را
می وزد خاطرات خیس تری در نسیم ملایم یادت
می بری پرچم سه رنگی را که بپیچی در آن وفایت را
صبح یک روز خیس و بارانی تا حرم می روی به مهمانی
ماه، از پشت ابر می تابد آفتابی کند هوایت را
با علی های کوچک این شهر آخرین بار می کنی دیدار
نوحه خوان با صدای محزونی گرمتر می کند عزایت را
سینه زنها به خیمه می بردند پیکر خون چکان اکبر را
کوچه در کوچه، در خیابان دید اسب خونین کربلایت را
سربلند است پرچمت خورشید! پای آن ایستاده ایرانی
می رساند به گوش فرداها دست تاریخ ماجرایت را
این همه شور، در دل فریاد، می دهد گل در این شهیدآباد
می کند زنده یک جهانی را، عشق هرگز نمی رود از یاد
موضوعات: مناسبتی,لحظه ای با شهید, [ بازدید : 170 ] [ امتیاز : 5 ] [ نظر شما : ]
[ چهارشنبه 29 شهريور 1396 ] [ 20:05 ] [ مهندس سیدهادی مرتضوی فرد ]
[ ]