پروردگارا!
من عذرخواه
تمام گذشتههای غفلت خویشم.
گذشتههایی
که مغرور و متکی به رحمت تو، دست در دست ابلیس میگذاشتم و از تو دور میشدم.
گذشتههای
عصیان و سرپیچی که همه از غفلت و نسیان من بال و پر میگرفت
و مرا در
پیشگاه لطف تو، گستاختر میکرد.
در این شب معصوم، این سرآغاز دوباره تقدیر،
تو را
سوگند به بلندایِ قدری که بر قامت این شب دوختهای،
دستهای
توبهکارم را مستجاب کن و بار دیگر،
در مغفرتی
مقدر، یاورم باش تا خود را از سر بگیرم...
بـــــا
ســنـــگ هــر گـنــاه پرم را شكسته ام
آه
اي خـــــــــدا ، خودم كمرم را شكسته ام
نـــــــه
راه پـــيــش مـــانـده برايم نه راه پس
پـــل
هــــاي امن پشت سرم را شكسته ام
من
دانــه دانــه اشـــــك خـــــودم را فـروختم
نرخ
طـــــلــايـــي گــــهــــرم را شــكسـته ام
ديــگــــر
مـــــرا نـــشان خودم هم نمي دهند
آيـــيـــنــــه
هـــاي دور و بــرم را شكسته ام
دنــيـــا
شكست خورده تر از من نديده است
حالــا
بـه سنگ خورده ، سرم را شكسته ام
آرام
كــــن مــــرا و در آغــــــوش خــــود بگير
حـــالـــا
كــه بغض شعله ورم را شكسته ام
راهـــــــم
بـــده بــه بـاغهاي شجرهاي طيبه
من
تــــوبـــــه كــرده ام ، تبرم را شكسته ام
حالا
بـــبــيــن كــــه بــــه غـــيـر از گدا شدن
در
پـــيـــــشــگــاه تــــو هـنرم را شكسته ام
موضوعات:
مناسبتی,
[ بازدید : 122 ] [ امتیاز : 4 ] [ نظر شما :
]