دلنوشته شهید ((علیرضا صادقانی )) به ساحت مهدي فاطمه (عج)
تقديم به ساحت مهدي فاطمه (عج)
مهدي جان!
«سلام الله عليك يا اباصالح المهدي ادركني»
آقاي من! تو هم نشانه الله هستي و هم نشاني از او داري
خداوند از فرط پيدايي از ديدهها پنهان مانده و تو هم چنيني!
«اي واي بر ما كه كوري خود را هميشه با تعبير غيبت تو ميآوريم» و در اين مسئله هم تو را متهم
ميكنيم و دائم ميگوييم «تو بيا» اما نميدانيم كه هم تو آمدهاي و هم آمادهاي ولي تنها نداي هلمن
ناصر تو غريبانهتر از جدت حسين (ع) است و هيچ گوش شنوايي براي اين نداي مظلومانه نمييابي...
آيا غير از اين است؟ اگر اين سخن درست نيست پس چرا سعادت ديدار از ما سلب شده؟ آري مولاي
من! جواب اين است كه ما در پس پرده گناهان خويش غايبيم و او را غايب ميخوانيم و اين جهل
است و به اين ترتيب تا ابدالدهر در اين جهل ميمانيم.
مولاجان! مددي كن تا از اين جهالت محض بيرون رويم و به نور وجودت رهنمونمان كن تا تو را درك كنيم
و درد دلهايت را بشنويم.
مهدي فاطمه! مرا ببخش كه در اين تمنا هم صادق نيستم. آخر نه اينكه همه عاقلان گفتهاند جارو بكن
تو خانه سپس ميهمان ؟؟ولي من غافل باز هم در عوض تطهير دل به تمناي ورود تو نشستهام ولي يك
بار به من حق بده. آخر ميدانم كه تطهير دل نيز به مدد تو ميسر نيست پس مولاي من مرا مددي
برسان تا دلم از غيرالله پاك كنم و با عنايت مادرت «فاطمه» نوكر شما شوم.
پس با تجلي نور او در اين سراي كوچك پاي بنه
و با ظهورت مرا بپروران
آمين يا ربالعالمين
موضوعات: کلامناب,لحظه ای با شهید, [ بازدید : 229 ] [ امتیاز : 4 ] [ نظر شما : ]
[ شنبه 14 اسفند 1395 ] [ 6:19 ] [ مهندس سیدهادی مرتضوی فرد ]
[ ]